روزی برادر کوچکم همراه با پدرم به پارک رفت . هنگامی که از پارک برگشت ، برای مادرم دسته ای گل آورده بود.
مادرم با خوشحالی به او گفت : عزیزم خودت گلی !
برادر سه ساله ام از این حرف خیلی خوشش آمد تا اینکه :
چند روز بعد مادرم مقداری سیب زمینی سرخ کرده به او داد. برادرم با خوشحالی دستهایش را به هم زد وگفت :
مامان جون ، خودت سیب زمینی هستی !!